f=e="t هدف از تشکیل \ صندوق همیاری در حوادث \ - بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

از دیگر کارهای جانبی که در بنیاد شتابک دنبال گردید:

به مرور به این نتیجه رسیدیم که بنیاد شتابک در موارد بروز حادثه چندان کارآمد نیست و به عبارتی هنگام  اتفاقات پیش بینی نشده برای بستگان، دستپاچگی هایی برای ارایه خدمات بوجود می آید

دلیلش این بود که در بنیاد شتابک هیچ گونه وجهی راکد نمی ماند و موجودی حساب بنیاد  به محض رسیدن به رقم سقف وام ،بلافاصله در وجه متقاضیان کارسازی می شود. برابر رویه معمول ، اعضا وجوهی را ( منهای وجوه خیریه )به این نیت تحت عنوان حق عضویت نزد بنیاد به امانت می گذارند که پس از مدتی ازمزیت وام قرض الحسنه بهره مند شوند.  بنابرین دفتر بنیاد بر اساس چند ملاک ،متقاضیان را اولویت بندی و نوبت وام را به آن ها اعلام می کند.

با توجه به انتظار نسبتا طولانی که متقاضیان برای دریافت وام جدید متحمل می شوند منصفانه نیست با توجیه این که حادثه ای برای دیگری اتفاق افتاده نوبت وامشان در موعد مقرر ، به دیگری واگذار شود. از طرفی گاهی ممکن است حادثه ای اتفاق بیفتد و حتی متقاضی وام که نوبتش رسیده برای واگذاری امتیازخود به حادثه دیده موافق باشد ، اما احیانا حساب صندوق فاقد موجودی باشد که تبعا تا زمان تکمیل شدن حساب، امکان هیچ گونه فعالیتی برای حادثه دیده میسر نباشد.

به هر حال در طول این سال ها جسته و گریخته همفکری هایی با برخی بستگان انجام شد و اکثرا پیشنهاد داشتند که حساب جدیدی پیش بینی شود مشروط بر این که موجودی آن در گردش  نباشد ،مگر برای کمک به حوادث پیش بینی نشده!

تا این که حادثه ناگواری رخ داد :

 ماجرا بر می گشت به اواخر سال 93 که متاسفانه جوانی از بستگان نزدیکمان درروستای پریشان به نام  مصطفی رنجبر که فوق العاده آدم دست بخیری بود در حین کمک به یکی از همسایگان به منظوررفع مشکل برق رسانی منزل مسکونی ،براثریک حاثه برق گرفتگی جان به جان آفرین تسلیم کرد .طبق معمول مراسم ختم و تعزیت گویی برپا شد ومتاسفانه اشتباه معمول در چشم و هم چشمی ها باعث گردید مبالغ هنگفتی در مراسم ختم آن مرحوم هزینه شود که با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده جان باخته، این هزینه ها هیچ گونه توجیهی نداشت .

یادگار او زن جوانی بود و پسرکی که بیش از ده سال سن نداشت! و چقدر تاسف آور بود که بخش مهمی از سرمایه این خانواده که با خون دل و ذره ذره جمع شده بود جلو این پسرک یتیم با آن چشمان گریان و معصومش دود شد و به هوا رفت!

از آنجا بود که یافتن راه حل و تسکینی هر چند کوتاه شدت گرفت و بنده هم به نوبه خود در همان اوایل سال 94 با یکی دو مقاله درهمین وبلاگ آن وضعیت را از بعد فرهنگی نقد کردم و با مشورت گرفتن از دوستان پیشنهاد هایی را هم مطرح کردم. اما کار فرهنگی زمان بر است و در کوتاه مدت به منزله نوش داروباشد بعد از مرگ سهراب!

 به هر حال سال 1394 را با برگزاری چندین جلسه در همین موضوع شروع کردیم . اولین جلسه  در ایام تاسوعا و عاشورا در حسینیه سیدالشهدا گردنه هلک  تشکیل و نام " صندوق همیاری در حوادث "برای موسسه جدید انتخاب شد. سپس درمنازل دوستان در شیراز و آبادی جلساتی برگزارو زمینه سازی هایی انجام گرفت. کار مهمی که می بایست در همان مراحل اولیه صورت پذیرد تنظیم اساسنامه بود . با تجربیاتی که در صندوق خدام الحسین و سپس در بنیاد خیریه شتابک بدست آورده بودم و بعلاوه بهره گیری از مقررات و دستورالعمل های قانونی و لازم الاجرای کشور شروع کردم به تنظیم اساسنامه.  پس از تدوین اساسنامه به منظور اطلاع از نظرات بستگان ،به تعداد معینی نسخه از اساسنامه تکثیر ودراختیارآن ها قراردادیم.

می شود گفت جدی ترین اقدام اجرایی و فراگیر در اواخر سال 94 در منزل برادر زاده ام آقای اسماعیل صادقی صورت گرفت. در آن جا با دعوت میزبان جلسه ای تشکیل و بنده کلیت کار و هدف اصلی از تشکیل صندوق همیاری را برای دوستان حاضر در جلسه توضیح دادم و خلاصه ای از اساسنامه را قرائت و از مدعوین نظرخواهی کردم . خدای را شکر آقایانی که در حلقه بستگان نزدیک دعوت شده بودند همکاری خوبی را به نمایش گذاشتند و هر کدام با پرداخت و یا تعهد مبالغی سرمایه اولیه صندوق را تامین کردند و این بسیار دلگرم کننده بود .

حالا بماند ،قلیلی از دوستان هم در آن موقعیت دست  به یک کار نمایشی و تبلیغی زدند و بعد هم نظرشان برگشت و پشیمان شدند که علیرغم اینکه این اقدام  کمی تا قسمتی در آن زمان باعث لطمه به صندوق ودر واقع خالی کردن زیر پای دست اندرکاران و ایجاد دلخوری بود به دو دلیل از توضیح آن خودداری می کنم .

اول این که آن "عزیزان "برای بنده خیلی محترم بودند و هستند وبنده دعا می کنم که همیشه "الله" یارشان باشد،ضمن آن که خود به چشم خویش دیدند که به لطف حق "دریا" دلان با ما ماندند و همین ما را بس ! که : "ان مع العسر یسرا"

و دوم این که  پرداختن به ریز آن ماجرا ممکن بود باعث شود فاصله های نه چندان کوتاه ما از اینی که هست باز هم بیشتر شودبگذریم :

به لطف خدا ، کار معطل نماند و بدور از آن نمایشات به سوی هدف تعیین شده به پیش رفت همچنانکه صندوق در چند مورد اضطراری تاکنون به فراخور حال نقش آفرینی کرده است و خوشبختانه اجازه ندادیم حاشیه ها موجب خدشه به اصل کار بشود.

حسن کار این است که هم اینک حدود 100 خانواراز فامیل در صندوق همیاری عضویت دارند و هرساله مبلغی را بعنوان حق عضویت به حساب صندوق واریز می کنند. البته  همین جا تاکید می کنم همانند بنیاد شتابک تلاش کردیم دامنه شمول پذیرش عضومحدود بماند و از گسترش کار جلوگیری شود.

نکته دیگری که علیرغم میل بستگان مبنی بر پذیرفتن مسئولیت کار جدید توسط بنده بر آن اصرار ورزیدم ،این بود که طلسم این باور که صرفا افراد خاصی می توانند در فامیل کارهای این چنینی را مدیریت کنند شکسته شود و لذا ضمن مشورت گرفتن از صاحب نظران در همان ابتدای کار هیئت امنایی برای ادامه کار تشکیل گردید وهم اینک با محوریت مدیرعامل کار که در حال حاضر جناب آقای کریم میرشکاری می باشند  کار دنبال می شود.

کمتر کسی است که نداند انجام کارهای اینچنینی صبر وحوصله و وسعت نظر می خواهد و از طرفی بکارگیری  اشخاص سالم و بدون حاشیه در همه جا موضوع مهمی است اما در اموری که به مسائل مالی گره می خورد بسیار مهم تر است!

لزوما همه آن هایی که دارای خصائل صداقت و امانت داری و و مهم تر از همه عاری از حاشیه هستند انگیزه ای برای ورود به مسائل جمعی و اجتماعی را ندارند و به عبارتی سرشان را بهای دردسر نمی دهند. بنابرین تلاش در جهت جلب مشارکت افراد سالم و مورد اعتماد و دارای انگیزه برای اداره کار امر مهمی است که نمی شود به سادگی از آن گذشت.

در" صندوق همیاری در حوادث "تلاش شده است به منظور جلب اعتماد همه اعضا و مشارکت دادن بیشتر آن ها در امور تصمیم گیری و اجرایی از همه شاخه های فامیلی ، نماینده ای در هیئت امنا حضور داشته باشد .

انشاالله در فرصتی بیشتر به این مهم خواهم پرداخت.

 






تاریخ : شنبه 99/2/13 | 2:3 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت